حسین کرد شبستری
حُسِیْنِ کُرْدِ شَبِسْتَری، قصهای بلند در ادبیات عامه و از نوع داستانهای مذهبی ـ حماسی، از نویسندهای ناشناس در اواخر دورۀ صفوی یا احتمالاً اوایل قاجار. مضمون این قصه شرح پهلوانیهای ایرانیان در برابر ازبکان در دورۀ صفوی و سلطنت شاه عباس صفوی است. محتوای داستان براساس اختلافات مذهبی میان ایرانیان و ازبکان شکل گرفته، و زمان و مکان وقایع قصه برخلاف شیوۀ معمول داستانهای عامیانۀ دیگر مشخص شده (محجوب، ادبیات ... ، 2/ 1057)، و در شهرهایی مانند تبریز، اصفهان، شیراز، بلخ و سرانجام سرزمین هند اتفاق افتاده است.
حسین کرد در داستان با انگیزههای دینی و به یاری نیروی پهلوانی خود که گهگاه شکل افسانهای به خود میگیرد، به مبارزه با مخالفان مذهبی برمیخیزد (حسین کرد ... ، 71). در یکی از نسخههای حسین کرد نام این داستان یتیمنامه آمده است (افشاری، 16، حاشیۀ 4). این نام برگرفته از کاربرد کلمۀ یتیم در معنی عیار است ( لغتنامه ... ، ذیل واژه)، چنانکه محل استقرار عیاران را «یتیمخانه» مینامیدند (باستانی، 176).
با اینکه اسنادی مبنی بر تاریخی بودن شخصیت حسین کرد شبستری در دست است، به طور قاطع نمیتوان شخصیت تاریخی او را اثبات کرد؛ زیرا نوشتهها و گزارشهای ارائه شده در این باره مبتنی بر اسناد معتبر علمی نیستند. مؤلف تاریخ طبرستان و رویان و مازندران (سدۀ 9 ق/ 15 م) از شخصیت نوجوانی به نام حسین کرد یاد میکند که در نبرد با پهلوان بزرگی به نام قراچه در حدود سال 521 ق بر او فایق میآید (مرعشی، 167). ضرابی (سدۀ 13 ق/ 19 م) حسین کرد شبستری و امثال او را که «در السنه و افواه مشهورند، از تبعۀ پیر بداق خان ثانی، که امیرعلی خان دنبلی است»، میداند (ص 354). برخی از پژوهشگران، تبار او را از خاندان «آل شَنْسَب» و نام او را تغییریافتۀ نام «امیر معزالدین حسین کرت» دانستهاند (مفرد کهلان، 34). منابع تاریخی یادشده از معدود منابعی هستند که در آنها از حسین کرد همچون یک شخصیت تاریخی یاد کردهاند.
اشتراک نام، نیرومندی و نوجوانی حسین کرد مذکور در تاریخ طبرستان و رویان و مازندران موجب شده است که او را با شخصیت حسین کرد شبستری در دورۀ صفوی یکی بدانند (نک : جمالزاده، 31). برخی از پژوهشگران در صحت لقب کُرد یا گُرد تردید کردهاند (افشاری، 16). در منابعی مانند مآثر سلطانیه (مفتون، 27) و خاطرات ممتحنالدوله (ص 39) به اقامت کردها در مناطقی از آذربایجان در حدود سدههای 12 و 13 ق اشاره کردهاند و اسنادی از سکونت طوایف کرد در مناطقی از آذربایجان وجود دارد. رشید یاسمی نیز به یاری رساندن کردها به پادشاهان صفوی در لشکرکشیهایشان برای حفظ سرحدات ایران و توجه خاص صفویان به این گروه اشاره دارد (نک : ص 204-207). ازاینرو، دور نیست که به سبب جنگاوری قوم کرد در مبارزه با دشمنان ایران و حکومت صفوی، قهرمان این داستان از میان کردها برگزیده شده باشد.
در این داستان حسین کرد چوپان نوجوانی است که به سبب توانایی جسمانی فوقالعاده به مهتریِ مسیح تکمهبند تبریزی، حاکم تبریز، در میآید. در فرهنگ کردی نیز از این قهرمان به عنوان شخصیتی تاریخی از قوم کرد یاد شده که شرح پهلوانیهای او در داستان حسین کرد شبستری بازتاب یافته است (صفیزاده، 382). در لغتنامهها و برخی از کتب تاریخی، مانند اسرار التوحید (محمد بن منور، 110) واژۀ کرد به معنای چوپان آمده است ( لغتنامه، برهان ... ، نیز معین، ذیل واژه) و این ارتباط معنایی به سبب شبانی کردن مردم این قوم بوده است. نکتهای که هممعنایی چوپان و کرد را در این قصه سست میکند، اذعان قهرمان داستان است که در هنگام معرفی، خود را «از طایفۀ کرد و از مردم شبستر» میداند (حسین کرد، 35).
شیوۀ بیان داستان در آغاز قصه به اسلوب نقالی است. طرز جملهبندیها و اصطلاحات به کار رفته گواه آن است که متن قصه به احتمال فراوان برای قرائت به شیوۀ نقالی تألیف شده است. صداقتنژاد نیز داستان حسین کرد را طوماری برای نقالی دانسته، و نام چند تن از راویان و طومارنویسان این قصه را یاد کرده است (ص 7). در این قصه، حسین کرد قهرمان اصلی داستان، عیاری است با اعتقادات و انگیزههای دینی که گاهی به یاری بزرگان دین میشتابد. در این داستان نشانههایی نیز از آیین قلندری که برگرفته از رسوم عیاری و جوانمردی است، دیده میشود (افشاری، 92؛ برای اطلاعات بیشتر، نک : خانلری، 92)، چنانکه، لقب «بابا» در اسامی «باباغیبی» (لقبی که حسین کرد خود را با آن به شاه عباس معرفی میکند)، یا «باباحسن» (از استادان حسین کرد) که از القاب مرشدان و پیران قلندریه است. اگرچه سیر و سفر از شاخصههای قهرمانان تمام یا دستکم بیشتر داستانهای عامیانه، ازجمله حسین کرد است، اما یکی از عادات قلندران نیز به شمار میرود. همچنین استفاده کردن پهلوانان از زنگ و همراه کردن آن با خود در داستان حسین کرد، میتواند با «زنگ حیدری» از اسباب درویشی قلندران ارتباط داشته باشد (میرعابدینی، 32-35). نکتۀ مهم دیگر اینکه قلندران «در معرکهگیریهای خود داستانهای عیاری و پهلوانی را همچون رموز حمزه، دارابنامه و حسین کرد بازگو میکردهاند (همو، 38).
از قصۀ حسین کرد شبستری دو روایت موجود است: 1. نخست، روایت ناشناختهای با عنوان حسیننامه که نسخهای از آن در کتابخانۀ سن پترزبورگ موجود است، و کهنترین روایت از این قصه بهشمار میرود و تاریخ کتابت آن 1255 ق است. این نسخه بر نسخۀ حسین کرد شبستری برتری دارد (افشاری، 10)؛ اما روایت داستان در این نسخه با نسخههای دیگر متفاوت است. داستان از آنجا آغاز میشود که عبدالله ازبک پس از شنیدن خبر به سلطنت رسیدن شاه عباس، گروهی را برای تجسس به ایران روانه میکند تا در صورت نالایق یافتن شاه، سرزمین ایران را به تصرف خود درآورد. ازبکان به هنگام آشوب در ایران با پهلوانی به نام میرباقر آجرپز روبهرو میشوند و شمار بسیاری از آنان به دست او کشته میشوند. ایرانیان به جبران این فتنه به شهرهای بدخشان و ختا حمله میکنند. در پی ماجراهایی و پس از پیروزی ایرانیان بر ازبکان، شماری از ازبکان سنیمذهب، مذهب تشیع را میپذیرند. ضمیمۀ این نسخه قصۀ دیگری است به نام ایرانیان در فرنگ (1260 ق) که در دورۀ شاه عباس صفوی روی میدهد. اگرچه حسین کرد در این قصه حضور ندارد، اما بیشتر پهلوانان نام برده شده در قصۀ حسین کرد در این حکایت نیز نقش دارند.
2. نسخۀ دیگر، حسین کرد شبستری نام دارد که بیشتر نسخههای چاپشده از روی این روایت گرفته شده است. این داستان اختلافات مذهبی میان ایرانیان و ازبکان و رفتن گروهی از ایرانیان به بلخ برای ایجاد آشوب در آن شهر و در نهایت موفقیت آنها و بازگشتشان به ایران را روایت میکند. عبدالله خان، حاکم بلخ در برابر این اقدام ایرانیان از حاکم ختا کمک میجوید و او ببرازخان و اخترخان را برای انتقام گرفتن به ایران روانه میکند.
متن قصه در نسخههای چاپ شده اینگونه آغاز میشود: ببرازخان در تبریز، و اخترخان در اصفهان دست به آشوب میزنند. حسین کرد، چوپان نوجوانی است که در این میان وارد داستان میشود. او با نمایش قدرت خود، به مهتریِ مسیح تکمهبند تبریزی درمیآید و تحت تعلیم مسیح قرار میگیرد. حسین کرد آشوبگران ازبک را در تبریز و اصفهان از میان برمیدارد و چندی در اصفهان به عیش و عشرت میگذراند. پس از مدتی شاه عباس با دیدن توانمندیهای حسین کرد، او را به سپاه خود فرا میخواند، اما وی از درخواست شاه سر باز میزند و در مقابل به شاه وعده میدهد که به هند برود و مالیات 7 سالهای را که پرداخت نشده است، وصول کند. در سفر هند جنگها و دلاوریهای حسین کرد گاه جنبۀ افسانهای پیدا میکند، مانند کشتن نهنگ در حال بیهوشی و بیماری و از میان بردن «فیل دیوانه»؛ سرانجام پادشاه هند با مشاهدۀ جنگاوریها و پهلوانیهای حسین کرد در میدانهای جنگ، خراج 7 ساله را به او میدهد و حسین کرد به رسم معمول داستانهای عامیانه با دست پر به ایران بازمیگردد. با تأمل در داستانهای عامیانه میتوان به اوضاع اجتماعی، آداب و رسوم، باورها، آرزوها و آرمانهای مردم عصر داستان پی برد. محتوای داستان حسین کرد شبستری نیز بازتاب اوضاع و احوال روزگار خود است (برای اطلاعات بیشتر، نک : حصوری، 6-7).
در این داستان قهرمان اصلی، پهلوانان و عیارانیاند که به نبرد با دشمنان میپردازند. ازاینرو، در آن روزگار به جز گروه قزلباش که نیروی نظامی صفویان محسوب میشدند، گروههای مردمی نیز در خدمت این دولت بودند و قهرمانان قصه نیز از میان تودۀ مردم انتخاب شدهاند؛ پیشهورانی چون تکمهبند، آجرپز و ملک چاقچوردوز نمونههایی از آنها به شمار میآیند. در داستان حسین کرد از عناصر حماسی داستانهای شاهنامه استفاده شده است؛ برای نمونه به شباهت قدرت و لقب حسین کرد با رستم، میتوان اشاره کرد. لقب حسین کرد در قصه «تهمتن» است. همچنین شخصیت یگانۀ او در میان پهلوانان دیگر به یگانه بودن رستم در شاهنامه شباهت دارد. اگرچه ممکن است نتوان خصلتهای عیاری حسین کرد را تقلیدی از عیاری در داستان خاصی به شمار آورد، اما حضور عیاران در جامعه و نوع فعالیتهای این گروه را در داستان حسین کرد باید دنبالۀ دیگر داستانهای عامیانه با محور عیاری محسوب داشت.
داستانهای عامیانه هرچه به زمان حاضر نزدیکتر میشوند، از لحاظ شکل داستانی ضعیفتر میگردند (میرصادقی، 88-90). حسین کرد از این لحاظ در میان دیگر قصهها شاخص است. تنزل هنری و فنی این قصه در مضمون و محتوای آن دیده میشود و ساخت زبانی آن نیز نازل است. ریشۀ سستیهای زبانی آن را میتوان در انحطاط نثر در دورۀ صفوی جستوجو کرد. در این دوره نویسندگان از ویژگیهای هنری و فنی نثر دور ماندهاند (نک : صفـا، 4/ 151؛ نیـز نک : میـرصادقی، 90). حسیـن کرد بـه عنـوان قصهای عامیانه به مراتب ضعیفتر از دیگر متون آن دوره است. نثر حسین کرد شبستری در مقایسه با اسکندرنامه و رموز حمزه نیز که تألیف نهایی آنها در دورۀ صفوی صورت پذیرفته است، در سطح پایینتری قرار دارد.
یکی از ویژگیهای داستان حسین کرد شبستری، که در مقایسۀ محتوایی آن با دیگر داستانهای عامیانه به چشم میخورد، ناسزاها و دشنامها و کلمات رکیکی است که در آن به فراوانی به کار رفته است. فضای این داستان در میان تودۀ مردم عامی میگذرد. قهرمانان این قصه نه مانند قهرمانان اسکندرنامه و سمک عیار، شاهزاده یا در خدمت شاهزادگان به سر میبرند و نه مانند رموز حمزه و ابومسلمنامه، شخصیتهایی مذهبیاند؛ ازاینرو، ورود این لغات و اصطلاحات از سوی گردآورنده میتواند تحت تأثیر فضای داستان صورت گرفته باشد. این قصه به سبب فضای مذهبی و پهلوانی، سالها مورد توجه مردم بود و حتى در دورۀ معاصر نیز در زمان رونق قهوهخانهها از روی آن نقل گفته میشد (محجوب، «مطالعه ... »، 99). تأثیر این روایت بلند تا جایی است که «تعبیر قصۀ حسین کرد شبستری خواندن» ضربالمثل شده، و در میان تودۀ مردم به مفهوم پرگویی کردن و تطویل کلام است (پرچمی، 314). از این قصه فیلمی در 1345 ش به کارگردانی و نویسندگی اسماعیل کوشان تهیه شده است.
مآخذ
افشاری، مهران، تازه به تازه نو به نو، تهران، 1385 ش؛ باستانی پاریزی، محمدابراهیم، یعقوب لیث، کرمان، 1377 ش؛ برهان قاطع؛ پرچمی، محبالله، پسکوچههای فرهنگ، تهران، 1382ش؛ جمالزاده، محمدعلی، هزار بیشه، تهران، 1384 ش؛ حسین کرد شبستری، به کوشش علی حصوری، تهران، 1344 ش؛ حصوری، علی، مقدمه بر حسین کرد شبستری (هم )؛ خانلری، پرویز، شهر سمک، تهران، 1364 ش؛ رشید یاسمی، غلامرضا، کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او، تهران، 1352 ش؛ صداقتنژاد، جمشید، طومار کهن شاهنامۀ فردوسی، تهران، 1374 ش؛ صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1364 ش؛ صفیزاده، صدیق، فرهنگ کردی ـ فارسی، تهران، 1380 ش؛ ضرابی، عبدالرحیم، تاریخ کاشان، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1341 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ محجوب، محمدجعفر، ادبیات عامیانۀ ایران، به کوشش حسن ذوالفقاری، تهران، 1382 ش؛ همو، «مطالعه در داستانهای عامیانۀ ایرانی»، کتاب هفته، تهران، 1342 ش، شم 77؛ محمد بن منور، اسرارالتوحید، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، 1366 ش؛ مرعشی، ظهیرالدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، به کوشش عباس شایان، تهران، 1333 ش؛ معین، محمد، فرهنگ، تهران، 1380 ش؛ مفتون دنبلی، عبدالرزاق، مآثر سلطانیه، به کوشش غلامحسین صدری افشار، تهران، 1351 ش؛ مفرد کهلان، جواد، «تبارشناسی افسانۀ حسین کرد»، دو هفتهنامۀ رودکی، تهران، 1389 ش، س 5، شم 62؛ ممتحنالدولۀ شقاقی، مهدی، خاطرات، به کوشش حسینقلی خان شقاقی، تهران، 1362 ش؛ میرصادقی، جمال، ادبیات داستانی، تهران، 1366 ش؛ میرعابدینی، ابوطالب، آیین قلندری، تهران، 1374 ش.